loading...
پـاتـوقـیـا | سایت تفریحی و سرگرمی
وحــیــد بازدید : 189 سه شنبه 28 خرداد 1392 نظرات (0)

شاهکار یک دختر خیلی باهوش ایرانی

دختر مجردیه بنده خدایی بود که این داستانو اینطوری تعریف میکرد که میگفت:...

دوستم مژگان با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!

از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...

مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...

بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟

اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟

و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب ها بیشتر در مورد چی باشد ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 410
  • کل نظرات : 81
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 181
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 63
  • بازدید امروز : 51
  • باردید دیروز : 243
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 684
  • بازدید ماه : 2,749
  • بازدید سال : 27,632
  • بازدید کلی : 396,868
  • کدهای اختصاصی